وقتی بزرگ تر میشی میبینی هیچ چیز مهم تر و با ارزش تر از خانواده نیست ..

حتی اگه رابطه ی خوبی هم با باباتون نداشته باشید و هرازگاهی اشکتون و در بیاره و دهنتون و سرویس کنه ..!

نمیگم این رفتارا خوبه ها .. نه . ولی همین بابا کلی کار خوب دیگه هم کرده که شده بابا !

ــ قبلنا از خانواده پدری و مادری فراری بودم ، دیر به دیر میرفتم .. زود همه چیز و ازشون به دل میگرفتم .. اما ۱۸ ، ۱۹ رو که رد کردم همه چیز خوب شد .. شدم پایه ثابت دور هم جمع شدنا ، شدم ، چی میگن ، گل سر سبد مجلس ؟! .. اره یه همچین چیزی

ولی نه اونا انچنان عوض شدن نه چیز دیگه .. فقط من یاد گرفتم خوب یا بد خانواده و دور هم بودنه خیلی مهمه .. حتی اگه با بعضی ها اصلا حال نکنی ..

منی که خانواده رو میپیچوندم که با دوستام باشم ، الان دوستام و میپیچونم که با خانوادم باشم :)