469
مهدیه ! یادمه یه مهدیه توی زندگیم داشتم . ما با حرفامون حال هم و خوب میکردیم . اون حرفای عجیب شاعرانه ی احمقانه ی من رو میفهمید . اما یک بار ، آخرین باری شد که بهش پیام دادم .. اون هیچوقت جواب نداد .. میتونم حدس بزنم چرا .. ولی هنوز دلتنگ اون رفاقتم ..
من بعد خیلی ها و آخرین بار بعد از مهدیه ، تنها ترین شدم ...
+ [ چهارشنبه نهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 0:10 ] [ fatemeh ]
|