400
چه اتفاقی میفته که روح خونه از بین میره ، میمیره
__
امروز صبح در حالی که داشتم یه خواب بی معنی میدیدم از دانشگاه زنگ زدن و گفتن روز کلاس ها تغییر کرده و امروز ساعت ۱۲ کلاس دارم . منم زود بلند شدم و دوش گرفتم ، مامانم و صدا کردم که باهاش صبحونه بخورم . گفتم روز اوله ، پس زیاد نمیمونم و زود میام خونه . رخت خوابارو هم جمع نکردم، به مامانم گفتم اگه دیر اومدم و کلاس ژول کشید به خواهرم بگه جمع کنه . تقریبا ساعت دو بود که اومدم خونه . خواهرم اومده بود . داخل اتاق لم داده بود و با گوشیش ور میرفت ، رخت خوابا ریخته ، میز صبحونه هنوز جمع نشده . مامانم روی مبل نشسته بود ، بهم گفت حوصله نداره ، گفت میز و خودش جمع میکنه و من برم به کارام برسم ، بهش گفتم کاری ندارم و خودم جمع کردم . رخت خوابارو هم جمع کردم . خونه یه کم به هم ریخته اس که وقت ندارم مرتب کنم چون دوباره باید برگردم دانشگاه
ولی واقعا چی میشه که یه خونه بدون روح میشه ... ؟
__
راستی وب من چه حسی و منتقل میکنه ؟! یهویی برام سوال شد
_
چقدر دانشگاهمون مسخرس