317
امروز رفتم دانشگاه . یعنی دیروز زنگ زدن که بیا برای انتخاب واحد . چند نفری هم سن مامانم بودن ! یه جورایی من و هم کلاسی هام یه بیست سالی تفاوت سنی داریم !! کلا این دانشگاه همین جوریه :) بیخیال به قول مامانم طنز خوبی میشه . امروز یکی از همکلاسی های هنرستان و هم دیدم . خوبه یه آشنا که باهاش مشکلی ندارمم هست . انتخاب استاد و اینا که کلا با خود دانشکده هست . بعضی از دانشگاه های دولتی ترم اولش اینجوریه چه برسه به اینجا . شروع کلاس ها مشخص نیست اما روزاش رو مشخص کردن . فقط یکشنبه ها کلاس ندارم . روز دوشنبه هم دوتا کلاس دارم اما روز های دیگه فقط یدونه . زیاد فشرده نذاشتن چون به اندازه ی کافی دروس تخصصی گرافیک سنگین هست مخصوصاااا ژوژمان ها . مثلا دوشنبه از ساعت هشت تا یازده و یازده تا سه ، دوتا کلاس تخصصی دارم . شنبه هم پنج ساعت کلاس تخصصی دارم . کلاس های تخصصی هنرستانم ساعتش همینجوری بود . راستش حالم خوبه . همین که کلاسام داره شروع میشه ، همین که دروس تخصصیش واقعا پسندمه ، همین که وارد یه مرحله جدید میشم ، همه ی اینا خوبه . همه ی اینا یه کم ذهنم و آروم میکنه و نگرانی هام کمتر میشه . به نظرم خیلی خوبه که آدم رشته ی مورد علاقش درس بخونه . دانشگاهش هر بدی داشته باشه اما رشته های خوبی داره . مثل جواهر سازی . آدم دلش میخواد چندتا رشته رو همزمان بخونه ! دانشگاه محوریت اش مهارته و این خیلییی عالیه . به هر حال بدی هاش و دیدیم خوبیهاشم ببینم که بتونم باهاش کنار بیام .
ولی برای منی که دانشگاه گیلان و دیدم اینجا خیلی کوچولو موچولوعه D: شاید قسمت این بوده ، شاید اینجوری برام بهتر بوده . دو ساله دیگه مثل برق و باد میگذره .