20 دیشب
دیشب عمم زنگ زد گفت میای پیاده روی
و از اونجایی که فهمیدم با خانواده میتونم روحیمم و تمدید کنم ، قبول کردم
و به طرز فان طوری رفتیم آش بخوریم . خوش گذشت ... قرار بود امروز برم خونه پدربزرگم اما خب کلی کار دارم .
هوای این روزای شمال بهاریه ، امسال زمستون انگار قراره یه تولد جدید برام رقم بزنه ...
چیزی نمونده ...
برام دعا کنید
+ [ پنجشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 13:45 ] [ fatemeh ]
|