همین الان توی ماشین نشستم و از دندون پزشکی بر میگردم . دوتا از دندون های عقلم و جراحی کردم و یه طرف صورتم کلا بی حسه .

دکتر خیلی آدم باحالیه . قبلا هم پیشش جراحی انجام داده بودم . حین کار داشت از خاطرات دوران کودکیش میگفت 😂 کلا آدم بامزه ایه ، البته از اون بامزه نچسبا که حد خودشون و رعایت نمیکنن نیست . کارشم خیلی خوبه .

فعلا بی حسی دارم اما وای بعد بی حسی ، دردی داره که تا مغز و استخوان میره . البته راحت شدم ، فشاری که بهم آورده بود خیلی فَک ام رو اذیت می کرد .

تا ده روز باید سوپ بخورم :`) از سوپ متنفرمممم

خودم و با سریال سرگرم میکنم ..

پریودم که هستم ، حس میکنم یه نفر با شمشیر از وسط نصفم کرده ‌.

* الان رسیدم خونه

ماه کامله و خیلی خیلی زیباست ؛)))

_ دارم کم کم یه دردایی رو حس میکنم

* ساعت حدودا 8 اینارو نوشتم اما چون بلاگفا برام بالا نیومد الان میذارم .

در حال حاضر بی حسی رفع شده فقط یه کم اثرش مونده و من درددددد دارم :``)