13 : رویا با چشمان باز !
تاحالا شده با چشم باز خوابتون ببره ؟! 😂
امروز از ساعت 7 کتابخونه بودم تا ساعت شش و نیم غروب . داشتم تاریخ هنر میخوندم ، همونجوری که چشمام باز بود یه لحظه مغزم خاموش میشد و خواب میدیدم !! وای الان که فکر میکنم چقدر خنده داره ، اصلا باورم نمیشه چطور در صدم ثانیه خاموش میشدم و تازه رویا هم میدیدم !
وقتی برگشتم خونه دوش گرفتم و شام خوردم ، شهر ما خیلی سرد و بارونیه و از اونجایی که سرمای کتابخونه تنم بود رفتم زیر پتو و خوابم برد . ساعت 11 دوباره پاشدم تا به کارام برسم و الان وسطش اومدم اینجا که یه نیمچه استراحتی داشته باشم .
حقیقتا بعد از خوندن اخبار کنکور 1401 و 1402 حسابی کفری شدم . اینم از سیستم عدالت آموزشی !
* مهدیه امروز پیامای قشنگی میفرسته ، نمیدونم چقدر باید ممنونش باشم که به یادمه
بله و بلاخره بلیط قطار شد 13 آذر
آخ که چقدر به اون 6 روز آرامش نیاز دارم
و خبر خوب امروز ، موتیفم تموم شد
و خبر بد امروز ، پنج شیشتا پروژه دیگه ریخت سرم . سعی میکنم تا قبل از رفتن تمومشون کنم .
هیی شما در چه حالین ؟!
نقطه سر خط ؟! .